به نام خدای زیبایی ها
سلام به همه ی عزیزانی که از وبلاگ ما بازدید میکنند
ابتدا خوش آمدگوی به همه شما دوستان عزیزداریم
وممنونیم که وقتتون رو در اختیار ماگزاشتید و به این وبلاگ آمدید
میخوام یه سری توضیحات راجب وبلاگ بگم
(ما درواقع دوتا دوست صمیمی هستیم که مثل خواهرمیمونیم برای هم
خیلی هم همو دوست داریماین وبلاگ برای مادوتا آجی هاست
امیدوارم بتونیم مطالب جذابو جالبی برای شما دوستان بزاریم که
از اومدنتون به این وبلاگ پشیمون نشوید و بازهم به ماسر بزنید
ممنون میشم راجب وبلاگ نظر دهید ومارابانظراتتون خوشحال کنید)
[ یادداشت ثابت - یکشنبه 94/2/21 ] [ 3:28 عصر ] [ sarina&sogand ]
آری آغاز دوست داشتن است
امشب از آسمان دیدهی تو
روی شعرم ستاره میبارد
در زمستان دشت کاغذها
پنجههایم جرقه میکارد
.
شعر دیوانهی تبآلودم
شرمگین از شیار خواهشها
پیکرش را دوباره میسوزد
عطش جاودان آتشها
.
آری آغاز دوست داشتن است
گرچه پایان راه ناپیداست
من به پایان دگر نیندیشم
که همین دوست داشتن زیباست
.
شب پر از قطرههای الماس است
از سیاهی چرا هراسیدن
آنچه از شب به جای میماند
عطر سکرآور گل یاس است
.
آه بگذار گم شوم در تو
کس نیابد دگر نشانهی من
روح سوزان و آه مرطوبت
بوزد بر تن ترانه من
.
آه بگذار زین دریچه باز
خفته بر بال گرم رویاها
همره روزها سفر گیرم
بگریزم ز مرز دنیاها
.
دانی از زندگی چه میخواهم
من تو باشم.. تو.. پای تا سر تو
زندگی گر هزار باره بود
بار دیگر تو.. بار دیگر تو
.
آنچه در من نهفته دریایی ست
کی توان نهفتنم باشد
با تو زین سهمگین طوفان
کاش یارای گفتنم باشد
.
بس که لبریزم از تو میخواهم
بروم در میان صحراها
سر بسایم به سنگ کوهستان
تن بکوبم به موج دریاها
.
بس که لبریزم از تو میخواهم
چون غباری ز خود فرو ریزم
زیر پای تو سر نهم آرام
به سبک سایه به تو آویزم
.
آری آغاز دوست داشتن است
گرچه پایان راه نا پیداست
من به پایان دگر نیندیشم
که همین دوست داشتن زیباست
فروغ فرخزاد
[ دوشنبه 94/12/3 ] [ 8:10 عصر ] [ sarina&sogand ]
گاهی بهتره دو نفر مدتی از هم دور باشند ،
تا بفهمند چقدر به با هم بودن احتیاج دارند !
[ یکشنبه 94/12/2 ] [ 2:58 عصر ] [ sarina&sogand ]
رو به تو سجده می کنم دری به کعبه باز نیست
بس که طواف کردمت مرا به حج نیاز نیست
به هر طرف نظر کنم نماز من نماز نیست
مرا به بند می کشی از این رهاترم کنی
زخم نمی زنی به من که مبتلاترم کنی
از همه توبه می کنم بلکه تو باورم کنی
قلب من از صدای تو چه عاشقانه کوک شد
تمام پرسه های من کنار تو سلوک شد
عذاب می کشم ولی عذاب من گناه نیست
وقتی شکنجه گر تویی شکنجه اشتباه نیست
قلب من از صدای تو چه عاشقانه کوک شد
تمام پرسه های من کنار تو سلوک شد
عذاب می کشم ولی عذاب من گناه نیست
وقتی شکنجه گر تویی شکنجه اشتباه نیست
[ یکشنبه 94/11/25 ] [ 3:59 عصر ] [ sarina&sogand ]
خخخخخ ترو خدا فسقلی هارو نگا
[ یکشنبه 94/11/25 ] [ 3:57 عصر ] [ sarina&sogand ]
[ دوشنبه 94/11/19 ] [ 7:1 عصر ] [ sarina&sogand ]
سلام به همه ی دوستان گل
ما میخوایم بریم مشهد با خواهر عزیزتراز چانم
نایب الزیاره ی همتون هستیم
برامون دعا کنید
دلم دارد پر میزند برای دیدنت یا امام رضا(ع)
[ سه شنبه 94/11/6 ] [ 3:10 عصر ] [ sarina&sogand ]
[ سه شنبه 94/11/6 ] [ 3:2 عصر ] [ sarina&sogand ]
چشم تموم کائنات سوی عنایت علی
رهبر ما خامنه ای تحت حمایت علی
رهبر فرزانه ی ما ای علی روزگار
وارث خون های پاک و از خمینی یادگار
یا علی جان مقتدای من تویی
رهبر من مرجع من پیشوای من تویی
ما دیگه نمی گذاریم دستای تو بسته بشه
مثه حیدر دلت از امت خود خسته بشه
مثه سلمان و ابوذر در خونت می شینیم
آخه تو چهره ی تو تصویر حیدر می بینیم
بذا تا هر چی می خوان بگن ولی ما همینیم
توی چهره ی علی عکس خمینی می بینیم
وقتی تو حرف می زنی اشکای ما جاری میشه
اگه تو گریه کنی زخم دلا کاری می شه
رفقا بیاید با هم قدر علی رو بدونیم
تا دم آخر باهاش همه بسیجی بمونیم
خون تو رگ هامون و هدیه به رهبر می کنیم
پای عشقش با همه سختی ها ما سر می کنیم
حرف تو برای ما حرف امام زمونه
تا دم آخر آقا تو سینه هامون میمونه...
[ یکشنبه 94/9/1 ] [ 6:44 عصر ] [ sarina&sogand ]
من و تو یه نی نی داریم کوشولوعه !
انقد توپول موپووووووول ....
موقع به دنیا اومدنش تو کنارمی. خودت میذاریش تو بغلم…
شبا … وقتی گریه میکنه توام با اینکه خیلی خسته ای و خوابت میاد مثه من بلند میشی و کنارمون میشینی که مامان دخملت تنها نباشه ^___^
وقتی که داره اولین قدم های زندگیش برمیداره , دستای کوچولوش میگیریم تا بتونه رو پاهاش وایسه بعد از اینکه دو قدم رفت میخوره زمین و ما به قیافه نازش که داره با تعجب نگامون میکنه میخندیم ^___^
وقتی تازه میخواد حرف زدن یاد بگیره من و تو سر اینکه اول میگه مامان یا بابا کل کل میکنیم و من میگم بگو ماماااا, ما ~ ما!!
توام بغلش میکنی و فرار میکنی میگی کوووور خوندی باید اول بگه بابا!!!
وروجکم با چشمای عروسکیش نگا میکنه میگه بابا !!!
میدونم دیگه مثه خودم "عاااااااااااااشقته"....
[ سه شنبه 94/8/26 ] [ 4:5 عصر ] [ sarina&sogand ]